
از خواستگاري چه مي دانيد؟ خواستگاري همان خشت اول است كه اگر كج باشد......
عبور از درياچه يخزده
گذشته از اين كه همديگر را در دانشگاه ديده باشند يا كلاس كنكور، جشن نامزدي دوستي مشترك يا نوه عموي خانم همسايه معرفيشان كرده باشد، به هرحال، ماجرا از جايي جدي ميشود كه اسمش را ميگذارند «خواستگاري».
خواستگاري همان خشت اول است كه اگر كج باشد، عاليقاپو هم كه رويش بسازي بالاخره ميريزد و خيلي چيزها را زير آوار خودش له ميكند. اول از همه، اعتماد به آدمها و اعتقاد به عشق را. تصور كن بدون اين دو تا دنيا چه جهنم هفت طبقهاي خواهد شد. اين است كه خواستگاري، به گذشتن از درياچه يخزده ميماند؛ آهسته قدم بردار. آرام. با تأني.
گوشهايت را تيز كن! يخها وقت شكستن صدا ميكنند. همين كه صداي ترك خوردن يخ را شنيدي، بايست.
بگرد! اگر يك قدم ديگر برداري، اين سطح صاف صيقلي قشنگ درخشان ميشكند و تو در آب يخ زده فرو ميروي، يخ ميزني و حتي اگر نجات پيدا كني، هميشه از آب خواهي ترسيد.
از روي يخها رد شو، اما با احتياط، خيلي با احتياط!
جنگ اول
جنگل اول، نه با خواستگار كه جنگ آدم با خودش است. پيش از همه، سنگهايت را بايد با خودت وابكني.
از خودت، زندگيات چه ميخواهي؟ البته كه خيلي امروزي، شيك و روشنفكرانه است. اگر بگويي: «واضح است كه زن بايد آزاد باشد، كار كند، با دوستانش به مسافرت برود»، يا خودت هم حظ كني وقتي ميگويي: «معلوم است من از آن زنها نيستم كه به رفت و آمد شوهرشان حساس باشند. مرد بايد با دوستانش تفريح كند، تنهايي سفر برود يا هر وقت خواست به خانه برگردد، من كه زندانبانش نيستم!»
اما آيا واقعا همين را ميخواهي؟ مطمئني كه دلت نميخواهد با زني زندگي كني كه خانهداري را به هر كار ديگري ترجيح ميدهد و از لكهگيري، پختن يك غذاي تازه يا گلدوزي لذت ميبرد؟ مطمئني مردي ايدهآل تو نيست كه سر وقت با چند پاكت ميوه برگردد و معتقد باشد دوستان مجردش سر به هوا، بيمسووليت و غيرقابل معاشرتاند؟ جنگ اول هر آدم، جنگ با خودش است. جلوي آينه بايست. ماسك قشنگت را بردار. صورت خودت را خوب نگاه كن، بشناسش، قبول كن.
حال، پيدا كردن كسي كه اين صورت را دوست داشته باشد، آسانتر است. كسي كه خود اين صورت را دوست داشته باشد. بينقاب، بيبزك.
ميان ماه من تا ماه گردون
«خانه دختر پل است و مردم رهگذر». براي خيليها، اين ضربالمثل كافي است تا تمام خواستگاران را به خانه راه بدهند. فلسفهشان هم خيلي بيراه نيست. ميگويند همين آمد و رفت كمك ميكند مردم را بشناسيم. دخترمان چند نفر را ببيند و محك بزند، هر كدام از اين خواستگاريها، نوعي تجربه است تا بالاخره نوبت به كسي برسد كه پيشاني نوشت دختر ماست.
دليل ديگري هم دارد: اگر چند خواستگار را نديده و نشناخته رد كنيم، ميپيچد كه دخترشان قصد ازدواج ندارد يا شايعه ميشود كه نكند عيب و علتي اين وسط هست كه نميخواهند كسي دخترشان را يا خانه و زندگيشان را ببيند. پس بگذار بيايند و بروند تا حرف و حديثي نباشد.
البته علت سومي كه كمي هم پنهانتر است، نوعي غرور ساده و معصومانه است كه هر چه تعداد خواستگاران بيشتر باشد، يعني دخترشان هواخواه بيشتري دارد و خيليها دلشان ميخواهد با اين خانواده وصلت كنند.
اين هم فشرده فلسفه خانوادههايي است كه همه خواستگاران را به خانه راه نميدهند. دلايل خودشان را هم دارند كه با نگاهي ديگر قابل قبول و درست است. اول اين كه، هر خواستگاري را نديده و نشناخته نبايد به خانه راه داد. دوم اين كه، فقط به كساني بايد اجازه داد به حد خواستگاري برسند كه حد معقولي از شرايط خانواده دختر را دارند و كسي كه زير اين حد و خط باشد، اصلا نباید حرفش را هم بزند.
سومي كه دليل پنهانتري است، اين كه اگر خواستگار خيلي از حد موردنظر پايينتر باشد، باعث تحقير دختر ميشود كه مثلا خواستگارانش فلانيها هستند كه چنين و چنان عيبها و ضعفهايي دارند، پس همان بهتر كه اصلا حرفش هم زده نشود.
شما از هر دسته كه باشيد، به هر حال عرف مرحله ديدن داماد تقريبا يك جور است.
رونمايي داماد
حرف اول، معمولا بين خانمهاي دو خانواده است. يا در ازدواجهاي امروزيتر، خود دختر و پسر خبر را به خانواده ميرسانند. اما وقتي پاي ديدن پسر (يا دختر) توسط خانواده مقابل براي اولين بار پيش ميآيد، به نظر ميرسد معقولترين شيوه، جمع و جورترين روش است؛ يعني يك ديدار غيررسمي.
معمولا يكي از نزديكان پسر، مادر، خواهر، خاله يا... دختر را در محل كار يا تحصيل به صورت غيررسمي و در ظاهر كاملا اتفاقي، ملاقات ميكند، اما معمولا پسر خودش به ديدن پدر دختر ميرود. البته باز در جايي جز خانه، مثلا پسر (كه لازم نيست وانمود كند اتفاقي سروكلهاش در محل كار پدرزن آينده پيدا شده) قرار ملاقاتي با پدر دختر ميگذارد و در جايي مثل محل كار به ديدن او ميرود.
نكته ظريف اين است كه حتي در اين ديدارهاي غيررسمي هم خانواده پسر به ديدن دختر ميروند، اما پسر خود براي ديدن پدر، برادر يا هر يك از بستگان دختر خواهد رفت.
در خواستگاريهاي سنتي، اين ديدار به شكل يك مهماني عصرانه ساده و به بهانه ديدار و آشنايي با كسي كه دوست يا فاميلي از آنها خيلي تعريف كرده برگزار ميشود.
در شهرستانهاي جنوبي كشور بهانه ساده آب خوردن، باب ديدار دختر را ميگشايد، آنقدر كه به جاي آمدن به خواستگاري، ميگويند آمدهاند آب بخورند! و در هر شهري، بهانهاي مثل پرسيدن آدرس، خواندن نمازي كه دارد قضا ميشود، بريدن پارچه چادر نماز، يا به سادگي، دعوت براي يك چاي عصرانه كه غروبها خانه دلگير است و آدم دلش ميخواهد با دو آشنا، دو كلام درد دل كند! راستش هنوز هم در كشوري زندگي ميكنيم كه بهانههاي آشنايياش خيلي سادهاند.
لهجه عاريهاي، مبلهاي امانتي
در مجلس خواستگاري، همه نگران اولين نما هستند.
خانواده پسر با انتخاب لباسها، حرفها، كلمات و لهجه و سبد گلشان، خانواده دختر با لوازم منزل، نوع لباس، پذيرايي و البته كلماتشان. خيلي مهم است كه اينجا، آنچه را كه هستيم با آنچه را كه آرزو داريم باشيم، اشتباه نكنيم. مبلهاي خانه ما، راحتيهاي صد و پنجاه هزار توماني فنر در رفتهاي هستند كه وقتي جابهجا ميشويم جرق و جرق صدا ميكنند، اما ما دلمان ميخواهد مبلهاي استيل ايتاليايي 15 ميليوني داشته باشيم. ميشود براي حفظ آبرو مبلها، سيلورهاي پايهبلند و حتي لهجه و اطوار و رفتار را قرض كرد، امانت گرفت و البته كه يك شب هزار شب نميشود.
اما اگر خواستگاري خوب بود و آنها لهجه، رفتار و مبلهاي عاريهاي شما و شما لهجه، لباس و سبد گل عاريهاي آنها را پسنديد و وصلت سر گرفت، بعد چه؟ براي هر دروغ، بايد دروغ بزرگتري گفت و اين براي يك عمر امكان ندارد. پس مبلها را براي هر مهماني ديگري عاريه بگيريد، اما براي خواستگاري نه، براي خواستگاري مطلقا نه!
آن چاي افسانهاي
اگر بعد از اين قدم، با گوشهاي تيز گوش كرديد و صداي ترك خوردن يخها نيامد، يعني ميشود قدم دوم را برداشت. آشنايي دو خانواده و ديدار رسمي.
اين مجلس، همان خواستگاري معروف است با همان چاي افسانهاي و ماجراهايش، اما هنوز هم بسيار خلوت و جمع و جور و بيسروصدا. يك مهماني ساده كه از افراد درجه يك و دو خانواده تجاوز نميكند. هنوز هيچ چيز قطعي نيست و بهتر است خبر نپيچد و يك كلاغ و چهارصد كلاغ نشود. هنوز هم، بايد احتياط كرد كه راه برگشت آسان باشد.
در اين مجلس، آنچه پيش از همه حتي مادر معظم داماد آينده از در داخل ميشود گل است. دسته گل يا سبد گل؟ بستگي به جيب شما و ميزان اميدتان به جواب مثبت دارد، اما به هر حال، اولين نمايي است كه از خودتان به خانواده دختر نشان ميدهيد. پس مواظب باشيد! دو سه شاخه گل گلايول نيمه پلاسيده، نماي خوبي از شما نشان نخواهد داد. سبد گل اركيده هم از همان اول سطح توقع خاصي ايجاد ميكند كه بايد فكر كنيد آيا تا آخر خواهيد توانست با همان سطح پيش برويد يا نه. سبد گل اركيده، فقط يك سبد گل نيست. شخصيت، ميزان درآمد، سليقه و نوع پول خرج كردن شما هم در آن هست.
پس حواستان را جمع كنيد. دروغ نگوييد، نه با زبان، نه با گل!
راستي هنوز هم بايد دختر چاي بياورد؟
اين منظره چاي آوردن عروس با چادر سفيد آن قدر تكراري شده كه اغلب دخترهاي امروزي، در مقابلش جبهه سفت و سختي دارند.
اجبار نكنيد. شايد دخترتان دلش نميخواهد وقت خم شدن جلوي مادر داماد، دستهايش بلرزد يا پسر از دستپاچگي چاي را روي شلوارش برگرداند. بگذاريد اين كار را برادر يا خواهر عروس يا هر كس ديگري انجام دهد. خود اضطراب مجلس براي عروس و داماد آينده كافي است تا رنگشان بپرد و ناخنهايشان را در گوشت دست فرو كنند.
در پذيرايي افراط نكنيد. همان حدي را نگه داريد كه در مهمانيهاي رسمي داريد وگرنه امكان سوءتفاهم را بيشتر كردهايد.
اين نگاه پير عزيز
اما مهمتر از همه، گوشهاي تيز و چشمهاي باز است. يادتان باشد حتي اگر فرزندتان با كسي كه براي ازدواج در نظر گرفته، سالها در محل كار يا دانشگاه آشنا و همكار و همكلاس بوده، قضاوتش فقط قضاوت چشمهاي بيتجربه و جواني است كه هنوز پر از خوشبينيها و اعتماد سالهاي كودكي است. چيزي كه او ممكن است يك بينزاكتي ساده تلقي كرده باشد، در اين مجلس پيش چشم كارآزموده شما ممكن است روزنهاي بر يك زخم عميق عفونت كرده باشد. يك مشكل اساسي در اخلاق يا منش طرف مقابل، يا چيزي كه به نظر فرزندتان رفتاري بسيار امروزي و عالي است، ميتواند نشان دهنده رياكاري و دروغ باشد يا حتي برعكس. رفتار آزاردهندهاي كه فرزندتان را تا حد جنون عصباني كرده، ممكن است فقط ناشي از يك بيتوجهي كودكانه باشد.
خواستگاري پيش از هر چيز فرصتي براي شناخت است. حرف بزنيد. محك بزنيد. به نشانهها توجه كنيد و گوشهايتان را تيز كنيد. صداي گسستن يخها نميآيد؟
بياييد باغچه را نشانتان بدهم!
معمولا آخر مجلس خواستگاري، اگر همه چيز خوب پيش برود، فرصتي براي گفتوگوي دختر و پسر فراهم ميشود. بزرگترها، به بهانهاي اتاق را ترك ميكنند؛ ديدن باغچه، نگاه كردن به تابلو، آلبوم يا حتي رادياتور سوراخ ماشين و دختر و پسر جوان با هم تنها ميمانند. معمولا دو صورت وجود دارد يا از قبل همديگر را ميشناسند، يا براي اولين بار فرصت ميكنند تنها با هم حرف بزنند. خيلي عجيب است، اما راستش تفاوت زيادي ندارد. چون اينجا، جاي زدن حرفهاي خيلي جدي است.
حرفهايي كه حتي اگر از قبل هم همديگر را ميشناختهاند، جاي گفتنشان نبوده.
وسط حرف از شعر و كتاب و سينما، يا دوستان و درس و كار يا حتي غزل و عاشقانهها كه كسي حرف جدي نميزند كه مثلا من دلم نميخواهد همسرم با دوستان مجردش برود كوه! يا براي من خيلي مهم است كه همسرم بلد باشد آلو مسما درست كند يا لباس پوشيدنش اين چنين باشد يا حرف زدنش آن چنان.
اما اگر آن نقاب قشنگ را برداشته باشيد، ميدانيد اينجا جاي گفتن حرفهاي كمي زمختتر است. سوال كنيد. خواستههايتان را صريح و روشن بگوييد. جوري كه جاي ترديد در آن نباشد. باور كنيد چيزي كه از نظر شما بديهي است، (مثل حق كار كردن براي زنان، ازدواج مجدد يا مسافرت، ادامه تحصيل براي مردها) ميتواند از نظر همسر آينده شما جاي بحث داشته باشد يا حتي از نظر او هم بديهي باشد، اما درست عكس نظر شما! مهمترين سوالهايي كه بايد پرسيد و از جوابشان مطمئن بود و يا شرطهايي كه بايد گذاشت، اينها هستند: حق كار، تحصيل، ارتباط با دوستان، فاميل، نوع درآمد، محل زندگي، امكانات مالي، علاقههاي خاص مثل ورزش، سفر، فعاليتهاي جمعي و... هر چيزي كه بايد براي آن وقت گذاشت و براي شما مهم است. اين ديدار اولين خصوصيتش دستپاچگي است. پس حتما سوالهايتان را فراموش خواهيد كرد. از قبل در آرامش و با فكر و مشورت فهرستي از سوالها و خواستههايتان بنويسيد. خجالت نكشيد. واضح است كه ليست سوال و شرط و خواسته به هيچ وجه رمانتيك، قشنگ و عاشقانه نيست، اما ماجرا جديتر از اين حرفهاست. يادتان باشد، آداب عاشقي گاهي سخت است، سخت و بيرحم. اين سوالها را بپرسيد، به اين سوالها جواب بدهيد. هر كسي باشيد با هر رسم و رسوم، يك چيز خيلي مهم است. راست گفتن. جوابها را بيتعارف بگوييد، حتي اگر تلخ باشد. اين را مثل يك ورد جادويي با خودتان تكرار كنيد كه يك خواستگاري كوتاه و تلخ، هزاربار بهتر از يك زندگي زناشويي تلخ و پايانناپذير است.
رسم بله، رسوم نه
جواب مثبت دادن رسمي دارد، جواب منفي دادن رسومي؛ كه دل كسي نشكند، غرور كسي له نشود، دل كسي را كدر نكني.
«نه» گفتن، براي ايرانيها سخت است، بس كه در فرهنگ ما به مدارا و رعايت احوال ديگران توصيه شده، اما اگر صداي شكستن يخهاي زير پا را شنيدي، نه بگو؛ محكم، بيتعارف، اما انساني. شايد شرايط مالي، زيبايي، اصل و نسب خانوادگي، تحصيلات براي شما مهم باشد. هيچ حرفي نيست. اينها همه به شناخت شما از زندگي و روحيات خودتان ارتباط دارد؛ اما يادمان باشد، تمام مردم اهل بيت خدايند، الناس عيالالله، و خدا هر كدام را يك به يك دوست ميدارد. پس مواظب باشيم، نه گفت نمان، معنياش اين نباشد كه شما در حد ما، در شان ما و لايق ما نيستند. شما كميد، كم داريد، كم ميدانيد، كم خواندهايد. «نه» مثبت، «نه» خوب، يعني شما خوبيد. فقيريد، اما شرافت منديد، تحصيلات كافي نداريد، اما مهربانيد. قشنگ نيستيد، اما نجيب و باهوشيد، و با اين همه، ما مناسب هم نيستيم. با هم، آن قدر كه ميخواهيم خوشبخت نميشويم. براي هم، آرزوي خوشبختي كنيد. نه به تعارف كه از ته دل و از هم جدا شويد.
اما رسم جواب بله
معمولا بعد از مجلس اول خواستگاري، خانواده دختر جواب را موكول به كمي تحقيق و كمي مشورت و پرسيدن نظر دختر ميكنند.
درسته كه خانواده دختر بايد جواب بدهند، اما رسم اين است كه بعد از چند روز، خانواده پسر از آنها جوياي جواب شوند.
اين سوال و جواب آخر، معمولا با تلفن انجام ميشود كه به دو دليل بسيار بهتر از ملاقات حضوري است. دليل واضح اول، كم زحمت بودن و سرعت است، اما دليل دوم، رعايت ظريفي است كه اگر پاسخ منفي باشد گفتن و شنيدنش رو در رو بسيار مشكل است و تلفن كار را براي هر دو طرف آسان ميكند. آنها بدون اين كه مجبور باشند چشم در چشم هم بدوزند، از هم خداحافظي ميكنند و اين باعث ميشود دلخوري و سوءتفاهم كمتري ايجاد شود.
چه كسي يك قهرمان را تحقير ميكند؟
خواستگاري كردن، نوعي درخواست است و در فرهنگ ما، زن مغرورتر، محترمتر و عزيزتر از آن است كه درخواستكننده باشد. زن، معشوق است و لازمه معشوقي دور از دست بودن.
انكار و امتناع است. اين به جاي خود درست، قشنگ و شاعرانه است، اما اگر دختري با تمام عقل و درايت و سلامتش، ببيند پسري كه از هر نظر مناسب اوست و ميتوانند با هم زوج كاملي شوند، به هر دليلي او را نميبيند و نميشناسد و ممكن است فرصت با هم بودن را براي هميشه از دست بدهند، بايد چه كند؟ البته كه معمول نيست دختر خواستگار باشد.
اما آيا هر چيز غيرمعمولي، نادرست و نامعقول هم هست؟
چيزي كه بيشتر از همه دختر و خانواده دختر را از خواستگار بودن وحشتزده ميكند، آن است كه بعدها، پسر يا خانوادهاش دختر را به خاطر درخواست و پا پيش گذاشتنش تحقير كنند، اما اگر انتخاب دختر واقعا درست باشد، واضح است كه پسر از آن اندازه فهم، درك و انصاف برخوردار خواهد بود كه به جاي تحقير، شجاعت همسرش را به خاطر شنا كردن در جهت خلاف معمول، براي هدفي درست تحسين كند. شجاعت عقيله قريش، حضرت خديجه (س) وقتي محمد جوان تهيدست اما جوانمرد را خواستگاري كرد، هنوز هم بعد از اين همه قرن، آدم را به تحسين واميدارد. از اينها گذشته، وقتي آدمي براي چيزي كه ميخواهد با تمام توان ميجنگد، قهرمان است، چه كسي جرأت دارد يك قهرمان را تحقير كند؟
قومي دگر حواله به تقدير ميكنند
ازدواج ساده، گاهي با ساده ازدواج كردن اشتباه ميشود. معمولا دختر و پسر را با چند مجلس رسمي مجلل اما كوتاه و يكي كردن خواستگاري و بلهبرون و نامزدي، دست به دست ميدهيم و شاد از سروسامان گرفتن بچههايمان، به پايكوبي ميپردازيم و ميگذاريم تا عروس و داماد سر فرصت پوست همديگر را بكنند. بعد از چند ماه، وقتي عروس شكسته و خرد، با چمدان بسته به خانه پدر برگشت و داماد شب تا صبح در خيابان ماند و سينه پهلو كرد، تازه به صرافت شانس بد و اقبال كج ميافتيم و خودمان را دلداري ميدهيم كه ازدواج مثل هندوانه است و تا بازش نكني نميفهمي خوب است يا بد و هيچكس، هيچكس نميگويد تو براي خريدن هندوانه هزار ترفند ميزني، بويش ميكني، تلنگر ميزني و صدايش را گوش ميكني، از فروشنده به هزار قسم و آيه قول ميگيري كه خوب است و باز دست طاقت نميآورد و دوباره و سه باره آن را سرجايش ميگذاري و دوباره برميداري، اما وقت ازدواج فرزند همه اينها يادمان ميرود، تن ميدهيم به قضا و قدر و فاجعه در راه را حواله به تقدير ميكنيم كه هميشه هم ميگوييم با خوبان سر ناسازگاري دارد!
مراحل ازدواج، طبق رسوم قديمي بسيار زياد است. هديه بردن و آوردنها، مهماني دادنها، دعوت كردنها مجلسهاي آشنايي دو فاميل، پيش از اين گمان ميكرديم اينها از سر بيكاري اجداد ما بوده است كه وسيلهاي براي سرگرمي و گذران اوقات فراغت ميخواستهاند اما حالا با نگاهي به آمارهاي هر دم افزون شونده طلاق، ميفهميم آنها چقدر باهوش بودهاند. در اين مجالس متعدد همسر آينده فرزندمان بالاخره جايي، زماني و در شرايطي شخصيت واقعياش را نشان خواهد داد. نقاب زيبايي كه همه ما در مواقع رسمي به چهره ميزنيم. ادبياتي كه با آن سخن ميگوييم بالاخره در لحظهاي كنار ميرود و آن وقت چشمهاي تيزبين و باتجربه افراد خانواده و بزرگترهاي فاميل است كه آن را تشخيص ميدهد. چيزي را كه چشم جوان و عاشق فرزندانمان، نميتواند آن را ببيند. ازدواج ساده، معنايش كم كردن ديدارهاي پيش از مراسم عقد (كه امكان ديدن نشانهها را به خانوادهها ميدهد) نيست، كم كردن تجملات است. مهماني مادر دختر براي فاميل داماد آينده ميشود با يك جور شيريني برگزار شود. دعوت مادر پس از خانواده دختر ميتواند يك غذاي ساده بر سفره داشته باشد، اما بايد باشد. اينها، ضامن سلامتي پيوندي است كه اگر با عجله انجام شود، قطعا جوش نميخورد و جايي از هم باز ميشود كه ديگر شاخهها مجال سبز شدن ندارند. سادهترين و آرمانيترين ازدواجها، پيوند دختر پيامبرص و اميرالمومنين ع است. علي ع در خانه پيامبرص، بزرگ شده. با وجود اين، وقتي فاطمه س را خواستگاري ميكند پيامبر نميگويد: عليجان من كه تو را ميشناسم، مجاهد و مهاجري و تهيدست. ميگويد: زرهات را بفروش (قيمتيترين چيزي كه علي داشت) و مهريه فاطمه كن. فاطمه س را عروس ميكند، همه اهل شهر را به وليمه فراميخواند و او را هرچند ساده، اما با آداب تمام، به خانه علي ميفرستد. رسم، حكمت تجربه شده مردان و زناني است كه پيش از اين، شكستها خوردهاند و به پشت سر نگاه كردهاند و گفتهاند: اگر چنين كرده بودم، چنان شده بود. حكمت هزاران سالهاي پشت ماست، رو برنگردانيم.
مرداد 1393 - شعر و شوخی استوار فدیهه - بلاگفا
http://sadedelfadihe.blogfa.com/1393/05فتوای جنجالی:خواستگار یک زن اگر در خواسته خود برای ازدواج با زن صادق باشد و قصد ... آن گونه که نقل شده است، عده اي درکودکي اموال ودارايي اش را غصب نموده، به يغما مي برند واز همان طفوليت به فقر وتنگدستي مي افتد به طوري که اين آفت مهلک اجتماعي تا آخر عمر ... ديوار كج. خشت اول را نهاده مردك معمار كج. اندك اندك تا ثريا رفته آن د
داريون نما | رمان قلعه داریون | قسمت شصتم
http://daryon.ir/?p=104802 ا کتبر 2014 ... اگر می خواست با طاهر ازدواج کند، این همه پافشاری و ایستادگی نمی کرد. لازم نبود رو در .... فرهاد هنوز هم نمی خواست باور کند که خشت اول را کج نهاده است ! با خود گفت : « نه … امکان ندارد طاهر بار دیگر از ستاره خواستگاری کرده باشد. خودش به من ... همان جا بود که فرهاد، از ستاره خواست اجازه دهد مادر را به خواستگاریش
خواستگاری - ازدواج
http://match24.ir/category/خواستگاری-1010خواستگاری. خواستگاری ... جایگاه قسمت در ازدواج · خواستگاری و ازدواج · خواستگاري همان خشت اول است كه اگر كج باشد. ... چطور بفهمید خواستگارتان عصبي است؟
93-01-06-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-پاسخ به پرسشهاي بينندگان
http://samtekhoda.tv3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1745:930106&catid=37:mandegari&Itemid=30026 مارس 2014 ... بگذاريد اولين كلام ما در اولين برنامهي سال نو دعاي اين سال باشد كه ... به ايشان مراجعه ميكنند كه هم شأن با دختر من به خواستگاري او نميآيد، آيا او را ... من به خاطر زن بودنم نميتوانم، اگر هم بتوانم والدين من اجازه نميدهند كه به .... اما فكر ديني ميگويد: ازدواج و شب اول خشت اول است. ... گفتند: با همان كسي كه خودت ميداني
فصل اول - كتابخانه معارف اسلامی
http://ketaab.iec-md.org/KHAANEVAADEH/tarbiyat_mazhabi_koodak_moosavi-zanjaanroodi_01.htmlآینده ی بشریت به تربیت نسل های جدید وابسته است، هر ملتی کوشش دارد که قوام و ... خویش اندیشه کرده است و متضمن است که اگر پیروانش از همان آغاز طفولیت و پیش از آن ... با توجه به توضیحات فوق محورهای این نوشته شامل سه بحث اصلی می باشد: دوران انعقاد نطفه، دوران تولد و کودکی و دوران نوجوانی تا بلوغ. .... خشت اول گر نهد معمار کج.
هفت خوان رستم یا رسم و رسوم - دردسرهای شیرین ازدواج - راهنمای ازدواج
http://aroosi.akairan.com/marriage/dardesar1/24788.htmlبا همان حقوق تصمیم به ازدواج گرفت و به خواستگاری مادرم رفت. ... صد فرسخی او عبور نکرده است بدان اگر به او سخت بگذرد از تو نخواهیم گذشت . در این جا دور از تصور نیست که آقا داماد کت و شلوار خود را از کسی قرض گرفته باشد و خانواده عروس ... زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول ...
مرکز مشاوره ازدواج | آگهی شهر و استان
http://mycityads.ir/ads-tehran/tehran-city/center-for-marriage-counseling28 آگوست 2014 ... خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا میرود دیوار کج ... هرچند ازدواج همه ی امر خانواده نیست اما خشت اول و سنگ بنای خانواده است . ... گفـت در آن و قـت بـه سـاده تـرین صورت خویش در آمده است (همان منبع). ... با کسی که اخلاق و دین اومورد پسند باشد ازدواج کنید و اگر چنین نکنید ... ازدواج را آشکار ک
سخنان حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری در برنامه سمت خدا مورخ 19 دی 1388
http://yamojir.com/fa/mandegari/2489-88-10-19-حجت-الاسلام-والمسلمین-ماندگاری9 ژانويه 2010 ... من الان چند سال است که خواسته و دعایی دارم و آنرا با گریه و توسل از خدا خواسته ام ولی
خدا آنرا به من ... همان کسی که مسجد گوهر شاد مشهد بنام ایشان است . .... مادرش گفت : اگر
میخواهی برایت خواستگاری بروم برو یک هفته ای ادای نمازخوان ها را در بیاور . ... میشود
خشت اول یک خانواده که می خواهد محصول پاک بدهد ، مملو از گناه
یاد نوشته ها
http://bost.blogfa.com/24 آگوست 2014 ... روزي که يادآور ارزش ها و اهداف متعالي شکل گيري بنيان خانواده است و البته آداب و قواعد آن ... از يک طرف و دوري از شيوه هاي اصيل ازدواجي موفق اعم از رسوم خواستگاري و ... بسان ديواري است که «خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثريا مي رود ديوار کج». ... خانواده ها و اطرافيان است اما آنچه بايد مدنظر مسئولان و متوليان امر باشد
My Beautiful Life
http://www.kalivash.blogfa.com/بیوفایی در رابطه زناشویی دغدغه بزرگی است که خیلی ها دارند. ... این موضوع در زبان عامیانه به همان تنوعطلبی معروف است و سبب میشود فردی با روحیهای ... آیا خواستگار شما به حرفهایی که میزند اعتقاد دارد یا اگر پای منافعش در میان باشد، آنها را .... چون خود چنین افکاری درسردارد اینطور می انگارد که شما نیز به دنبال کج روی و تقلب هستید.
^"من و زهرای خوبم"^ - دوران عقد (باید ها و نباید ها) - Blogfa
http://02nafar.blogfa.com/post-211.aspx21 ژوئن 2011 ... مقدمه: این مطلب برای جوانهائي مفید است که میخواهند در دایره مذهب و شرع مقدس شروع به زندگی ... چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج.
مجلات : مشاور شما
http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3992/4118/24731این ضرب المثل را شنیده اید که می گوید: اگر خشت اوّل کج نهاده شود، تا ثریا می رود دیوار کج ... خود خواستید بازیچه باشید و شاید آنچه شما را از چشم دیگران انداخته است همین باشد. ... کاری که نوشته اید همان طور که خود می دانید گناه بزرگی به شمار می رود که .... باشد، طبق عرف جامعه بایستی پیش قدم شود و کلمه ای در زمینه خواست
کتابخانه : انتخاب زن
http://www.hawzah.net/fa/book/bookview/45316/33633اینها دستوراتی است که در خصوص ازدواج با زن های شایسته وارد شده است و این قبیل دستورات در منابع اسلامی ما فراوان به چشم می خورد. همان طور که متذکر ... فرمود: زن زیبایی که در چمن زار و یا در گلستان بد، پرورش یافته باشد. ... اگر فردی برای خواستگاری آمد، دینش و اخلاقش مورد پسند بود او را رد نکنید و اگر این ... خشت اول گر نهد معم
در گذر زمان
http://drmhabibi.blogfa.com/کیمیاگر را اگر میلی نبود / همچو مجنون در پی لیلی نبود .... بداني مهم نيست كه پيراهن خواستگار تو اطلس باشد و زربافت، آنچه بسيار مهم است اين است كه دلش از ... يادت باشد محبت محبت مي آورد و محبت از معدود گنج هايي است كه از تقسيم شدن نه تنها كم نمي شود كه ... عمران حقيقي همان آبادكردن دلهاست. ... بدین ترتیب خشت اول
سیاسی، اجتماعی واقتصادی ، ادبی وتاریخی
http://zibatala.blogfa.com/لطفا کسی باشد و استعفای من را بپذیرد تا این بار گران ... بماند همان در مقام خری! ... البته اگر یک شهروند در کنج خانه خود دچار چنین کج بینی مفرطی شود ، حرجی نیست ولی ..... گنجشک گفت: «نصیحت اول آن است که اگر نعمتى را از کف دادى، غصه مخور و غمگین ..... عکس: خدایم لابه لای توفان بود پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.
مرجع نقد و مقالات سینمایی | Facebook
https://www.facebook.com/naghdfullهر جا لازم باشد خسرو (بهرام رادان) با غیرت میشود و هر جا به فراخور نیاز. .... خوابزدهها فیلم سرگرمكننده و تماشایی است كه مخاطبش را از همان ابتدا جذب داستانش میكند و ... بیراه نیست اگر فون تریه را روباهِ رؤیابینِ سینمای این سالها بنامیم. .... کوشد بیشتر از آنکه به ترمیم و نوسازی این دیوار معیوب بپردازد؛ خشت اول که کج نهاده شده را ویران ...